برای کاهش بار هزینههای تولید در یک واحد صنعتی به طور قطع نیاز به مدیر ریسکپذیر، نوآور، کارآفرین و آیندهنگر است
بیژن پناهیزاده، بازرس خانه صنعت، معدن و تجارت ایران در مصاحبه با خبرنگار روزنامه گسترش با اشاره به نقش عوامل برونسازمانی و تاثیرگذاری بر روند مدیریت صنعتی در یک واحد تولیدی گفت:برای کاهش بار هزینههای تولید در یک واحد صنعتی به طور قطع نیاز به مدیر ریسکپذیر،نوآور، کارآفرین و آیندهنگر است. به عبارتی باید ریزهکاریهای صنعتی و تولیدی رافراگرفته باشد. به نحوی که با اشراف بر مسائل اقتصادی و صنعتی بتواند بر روند بهرهوری سازمانی نظارت داشته باشد. داشتن تحصیلات دانشگاهی و روحیه مهارتآموزی به کارکنان میتواند به این افزایش بهرهوری کمک کند. در کنار این ویژگیهای صنعتی، باید روابط عمومی قوی و گروه بازاریابی فعال در واحد تولیدی خود ایجاد کند؛ چرا که متاسفانه یکی از ضعفهای واحدهای تولیدی کشور آشنا نبودن بافضای بازار و بازاریابی و نبود یک روابط عمومی قوی است که مدیریت صنعتی را در تمام امور یاری رساند. رییس خانه صنعت،معدن و تجارت خوزستان ادامه داد:بسیاری از مدیران وسرمایهگذاران در واحدهای تولیدی فکر میکنند که فقط راهاندازی یک واحد صنعتی کفایت میکند در حالی که شروع به کار یک واحد تولیدی تنها ۳۰ درصد کار است و رفع بسیاری از موانع تولید به عملکرد مدیریت صنعتی در ارتباط با نیروی کار برمیگردد. البته عوامل مهم برونسازمانی چون قوانین بانکی و نرخ ارز و سود، قوانین مالیاتی و قوانین کار که به طور مستقیم یک مدیر
صنعتی با آن سروکار دارد قابل انکار نیست. از این رو است که یک مدیریت فعال تولیدی باید برای تلفیق و مقایسه عوامل برونسازمانی و درونسازمانی مشاوران آگاه تولیدی و صنعتی داشته باشد. به عبارتی اگر گفته میشود که نقش مدیریت صنعتی در بهبود پایههای تولیدی بسیار مهم و چشمگیر است به این معنی نیست که یک مدیر تولیدی، دانای کل در آن سازمان است. در تمامی واحدهای تولیدی موفق دنیا مشاوران آگاه همراه یک مدیرصنعتی هستند. مشاورانی که به شایستگی انتخاب شدهاند و میتوانند به پیشبینی فضای کسب و کار و وضعیت تولیدی، انگیزه تولید و کار را برای مدیر صنعتی و منابع انسانی فعال ایجاد کنند. ایجاد این انگیزه به طور قطع میتواند روند تولید را بالاتر ببرد. به نحوی که تولید بر هزینهها پیشی خواهد گرفت. هنگامی که این روند پیوسته دنبال شود به طور قطع میتوان امیدوار بود که دامنه رقابتپذیری درونسازمانی گسترش یابد به نحوی که باعث تسری روند به بیرون از واحد تولیدی شود و آن واحد صنعتی به عنوان یک واحد فعال شناخته شود.بیژن پناهیزاده خالی اظهار کرد: یک مدیریت صنعتی براساس اصل شایستگی انتخاب نشده باشد، نمیتواند موثر واقع شود. در کنار آن اگر یک مدیر تولیدی، مهارت تولیدی و صنعتی درابعاد انبوه و صادراتی نداشته باشد نمیتوان دل به افزایش رقابتپذیری صنعتی بست.البته به این تاکیدها میتوان این نکته را نیز اضافه کرد که مدیران واحدهای
تولیدی باید براساس نیاز روز برنامهریزی کنند. به عبارتی نیاز بازار را بشناسند و با آیندهنگری تولید کنند. اگر فضای تولیدی در هر دستگاه و کالایی، براساس دانش فنی روز و قدرت فناوری پیشرو است و حرف نخست را میزند، مدیران و سرمایهگذاران تولیدی باید بتوانند پایههای این قدرت فناوریک را ایجاد کنند؛ چرا که فناوری بدون شک میتواند به یاری یک مدیر فعال و آگاه صنعتی یا یک سرمایهگذار بیاید تا جایی که واحد تولیدی را به سودآوری برساند. درکنار این نکات باید مدیریت مصرف و مدیریت تولید در همه زمانها اجرایی شود.اجرای این فرآیند نیازمند طرح یک مدل سیاستگذاری و برنامهریزی است که همه مدیران صنعتی باید آن را براساس یک مدل آیندهنگرانه و عقلانی طراحی کنند یا اگر در طرح این مدل مهارت کافی ندارند، از یاری برنامهریزانی که با مدلهای سیاستگذاری آشنایی دارند بهره بگیرند. حالا اگر اندکی خلاقیت و نوآوری و ذکاوت نیز اضافه شود مدل توسعه صنعتی برای یک مدیر تولیدی قابل ترسیم است البته به مددعوامل برونسیستمی که دولت باید به وجود بیاورد. برای اجرای مدلهای توسعه برای
یک مدیر صنعتی، دولت نقش حمایتی خود را باید حفظ کند تا جایی که انگیزه تولید برای مدیران صنعتی به وجوداید و به جای اینکه به نرخ سود و بهره بانکی فکر کنند به افزایش تولید صادراتگرا بیندیشند.